کتاب کلوچه خوشبختی اثر برنادت جیوا نشر نسل نواندیش
کتاب ثروتمند ترین مرد بابل اثر جرج ساموئل کلاسون نسل نواندیش
کتاب نقش هوش هیجانی در فروش اثر جب بلانت نشر نسل نواندیش
کتاب تجارت جهانی اصول مذاکره اثر روی جی. لویکی-بروسی باری-دیوید م. ساندرس نشر نسل نواندیش
کتاب پدر پولدار پدر بی پول اثر رابرت کیو ساکی نشر نگاه نوین
کتاب پدر پولدار پدر بی پول اثر رابرت کیو ساکی نشر آوین
کتاب هرگز به جایی نمیرسد اثر مارک رندولف نشر میلکان
کتاب سخت ترین نکات در مورد سخت ترین چیز ها اثر بن هوروویتز نشر میلکان
کتاب می خواهم چه کاره شوم؟ اثر آلن دو باتن نشر کتاب سرای نیک
کتاب شغل مورد علاقه اثر آلن دو باتن نشر کتاب سرای نیک
کتاب قدرت عادت اثر چارلز داهیگ نشر نسل نواندیش
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلئون هیل نشر شباهنگ
کتاب چطور چینی ها پولدار شدند اثر گرگ کلایدس دیل نشر پندار تابان
کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه اثر جان مورفی نشر چالش
به نام خدا سایت شی مارکت
ازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود. بازاریابی به هنر فروش نیز معروف است؛ ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید. تعریف لغتنامهای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرفکنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواستههای مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده میشود.
بازاریابی، فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند.
بازاریابی، علم و هنر پژوهش، آفرینش و ارزشگذاری به منظور برآورده ساختن نیازهای یک بازار هدف، در راستای کسب سود است. بازاریابی، فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند.
سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف میکند: بازاریابی دربارهٔ داشتن برنامهها و ترویجها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، مؤثر واقع شود. در مورد رستورانهای غذای سرپایی، بازاریابی گاززدنها و هرت کشیدنها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدمها روی صندلیها. بحث بازاریابی دربارهٔ منفعت و نتایج است.
بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرفکننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد.
هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است.
بازاریابی یعنی جستجو برای یافتن مناسبترین بازار و بخشهایی که سازمان میتواند در آنجا به صورت مفیدتر و موثرتر حضور یابد و پاسخگوی نیازها و خواستههای مردم باشد. به عبارتی، بازاریابی تلاشی آگاهانه است برای تخصیص بهینه منابع و ایجاد نوعی تخصص در بازار. سازمانها باید بازار هدف خود را بیابند تا بتوانند نیازهای آن را بهتر شناسایی کرده، محصولات و خدمات متناسب با آنها را تهیه و تأمین کنند. اساس حرکت بازاریابی جلوگیری از هدر رفتن منابع و امکانات گوناگون و یافتن مناسبترین جایگاه محصول یا شرکت در بازار است. بازاریابی یعنی بخشبندی یا تقسیم بازارها و تعیین محصولات شرکت برای مناسبترین بازارها.
بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ میدهند، شروع میشود. بهطور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بیتوجهی به دیگر نیازهاست.
گرایشهای مختلف در بازاریابی
هدف مدیریت بازاریابی مشارکت بازارهای هدف و ساخت روابط سودرسان با آنها میباشد. این کار بستگی به گرایش یا فلسفه بازاریابی هر سازمان دارد. گرایش بازاریابی به صورت «فلسفه مدیریت کسب و کار»، «ذهنیت یک شرکت»، یا «فرهنگ سازمانی» تعریف میشود. مهمترین گرایشهای بازاریابی عبارتند از:
محصول
گرایش محصول بر این ذهنیت و ایده استوار است که در شرایط مساوی، مشتریها محصولاتی را خریداری میکنند که کیفیت و کارایی بالاتری داشته باشند. با چنین ذهنیتی، استراتژی بازاریابی بر روی «بهبود مستمر» متمرکز میشود
تولید
گرایش تولید بر این ایده استوار است که مشتریها محصولی را خریداری میکنند که به راحتی در دسترس بوده و قیمت مناسبی دارند. در نتیجه مدیریت باید بر روی افزایش تولید و بهبود عملکرد سیستمهای توزیع تمرکز کند.
فروش
گرایش فروش میگوید مصرفکنندهها به اندازه کافی یک محصول را خریداری نخواهند کرد، مگر اینکه یک فروش گسترده انجام شود. این روش بازاریابی معمولاً برای محصولاتی انجام میشود که فروشی نیستند، محصولاتی که خریداران معمولاً فکر خرید آن را نمیکنند، برای مثال بیمه عمر یا اهدای خون.
بازاریابی
مفهوم بازاریابی اعتقاد دارد رسیدن به اهداف سازمان بستگی به شناخت نیازها و خواستههای بازارهای هدف و ارضای آنها بهتر از رقبا دارد. طبق گرایش بازاریابی، تمرکز بر روی مشتری و ارزش آفرینی، راه رسیدن به موفقیت در فروش و سودآوری است. برخلاف گرایش فروش که بر فلسفه بساز-و-بفروش استوار است، گرایش بازاریابی بر فلسفه احساس کن-و-واکنش نشان بده استوار است. در این فلسفه هدف پیدا کردن مشتری مناسب برای محصول نیست بلکه هدف پیدا کردن راه حل مناسب برای نیازهای مشتری است.
بازاریابی اجتماعی
بازاریابی اجتماعی به کاربرد اصول، مفاهیم و ابزار بازاریابی برای حل مشکلات تحولات اجتماعی اشاره دارد. برنامههای بازاریابی اجتماعی به منظور تأثیر بر رفتار افراد برای توسعه رفاه خود و جامعهشان طراحی شدهاند. بازاریابی اجتماعی با مسائل بازاریابی کلان درگیر است، اما در کل یک دیدگاه بازاریابی خرد را در پیش میگیرد؛ که بدین جهت برنامههای بازاریابی اجتماعی معمولاً توسط سازمانهای جدا برنامهریزی و اجرا میشوند که بر مورد خاصی تمرکز دارند.
کمپینهای بازاریابی اجتماعی فراتر از تبلیغات در رسانههای چاپی، رادیو و تلویزیون هستند. آنها ممکن است شامل ابزارهای وسیع تری مانند اسپانسرینگ یا بازاریابی آنلاین باشند. کمپینهای سلامتی عمومی برای کاهش مصرف سیگار، نوشیدن الکل، مصرف مواد مخدر، پرخوری و رابطه جنسی پرخطر هدف گذاری کردهاند. کمپینهای محیط زیستی گفتگو و حمایت از صحراها و بیابانها، هوای پاک و بهرهوری انرژی را ترویج میکنند. در حالی که سایرین مواردی همچون برنامهریزی خانواده، حقوق انسانی، فساد و جنسیت را همچون برابری نژادی پیگیری مینمایند. کمپینهای بازاریابی اجتماعی معمولاً توسط سازمانهای دولتی و غیردولتی اداره میشوند. هر چند سازمانهای شرکتی هم ممکن است در کمپینهای بازاریابی اجتماعی فعالیت کنند.